روایات باب زکات:
دسته چهارم: رواياتى كه مضمون دسته دوم (ثبوت زكات در نه چيز) و دستۀ سوم (ثبوت زكات در غير نه چيز) كه ظاهرا با هم متعارضند را در بردارد، به طورى كه از اين روايات (دستۀ چهارم) صدور آن دو دستۀ و عدم كذب آنها استفاده مىشود، که یکی از آنها اشاره میکنیم:
رواه الكلينى بسند صحيح، عن على بن مهزيار، قال: «قرأت فى كتاب عبد الله بن محمد الى ابى الحسن علیه السلام: جعلت فداك روى عن ابى عبد الله علیه السلام انه قال: وضع رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم الزكات على تسعة اشياء: الحنطة و الشعير و التمر و الزبيب، و الذهب و الفضة، و الغنم و البقر و الابل، و عفا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم عما سوى ذلك. فقال: له القائل: عندنا شيء كثير يكون اضعاف ذلك، فقال: و ما هو؟ فقال له: الارز، فقال ابو عبد الله علیه السلام اقول لك: ان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم وضع الزكاة على تسعة اشياء و عفا عما سوى ذلك و تقول عندنا ارز و عندنا ذرة و قد كانت الذرة على عهد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم. فوقّع علیه السلام: كذلك هو، و الزكاة على كل ما كيل بصاع. و كتب عبد الله: و روى غير هذا الرجل عن ابى عبد الله علیه السلام: انه ساله عن الحبوب، فقال: و ما هى؟ فقال: السمسم و الأرز و الدّخن و كل هذا غلة كالحنطة و الشعير، فقال ابو عبد الله علیه السلام: فى الحبوب كلها زكات. و روى ايضا عن ابى عبد الله علیه السلام: انه قال: كل ما دخل القفيز فهو يجرى مجرى الحنطة و الشعير و التمر و الزبيب. قال: فاخبرنى- جعلت فداك- هل على هذا الارز و ما اشبهه من الحبوب: الحمص و العدس زكاة؟ فوقّع علیه السلام: صدقوا الزكاة فى كل شيء كيل.»[1]؛ كلينى به سند صحيح، از على بن مهزيار روايت كرده كه گويد: در نامۀ عبد الله بن محمد به امام هادى علیه السلام خواندم كه اينطور نوشته بود: «فدايت گردم از امام صادق علیه السلام روايت شده كه فرمودند: پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم زكات را در نه چيز قرار داد: گندم و جو و خرما و كشمش، و طلا و نقره، و گوسفند و گاو و شتر، و غير اينها را بخشيد. شخصى به حضرت (امام صادق علیه السلام) گفت: در نزد ما چيزى است كه چندين برابر اينها مىباشد، حضرت پرسيدند آن چيست؟ آن شخص به حضرت گفت: برنج، امام صادق علیه السلام فرمودند: به تو مىگويم: رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم زكات را در نه چيز قرار داد و غير آنها را بخشيد و تو مىگويى: نزد ما برنج و ذرت هست، خوب در زمان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم هم ذرت بوده. حضرت هادى علیه السلام در جواب اين چنين نوشتند: بله همينطور است، و در هر آنچه كه با پيمانه سنجيده شود زكات هست.
دوباره عبد الله بن محمد به حضرت علیه السلام نوشت: غير همين شخص از امام صادق علیه السلام روايت كرده: كه از حضرت درباره حبوب سؤال نمود، حضرت پرسيدند: حبوب چيست؟ آن مرد گفت: كنجد و برنج و ارزن، و اينها از جمله غلات است مثل گندم و جو، حضرت (امام صادق علیه السلام) در جواب فرمودند: در همۀ حبوبات زكات هست.
و همچنين از امام صادق علیه السلام روايت شده كه فرمودند: هر آنچه كه در سنجش آن پيمانه بكار رود آن چيز حكم گندم و جو و خرما و كشمش را دارد. محمد بن عبد الله به حضرت هادى علیه السلام گويد: به من خبر بده- فدايت گردم- آيا بر برنج و آنچه شبيه آن است از حبوبات مثل نخود و عدس زكات هست؟ حضرت هادى علیه السلام در جواب نوشتند: راست گفتهاند، هر چيزى كه با پيمانه سنجيده شود در آن زكات است.
دسته چهارم: رواياتى كه مضمون دسته دوم (ثبوت زكات در نه چيز) و دستۀ سوم (ثبوت زكات در غير نه چيز) كه ظاهرا با هم متعارضند را جمع میکند. اما به نظر میرسد که روایات دسته اول، و دسته دوم ناظر به بیان وجوب زکات در نه چیز، است. اما روایات دست سوم كه به صراحت بر ثبوت زكات در غير نه چيز از قبيل ذرت و برنج و ساير حبوبات دلالت دارد، ناظر به جنبه استحبابی، به منظور رفع نیاز جامعه است.
مشهور فقهاء بر اين عقيده اند كه زكات منحصر در اشياء نه گانه است، و عنوان طلا و نقره را نمیتواند به اسکناس امروزی تسری داد تا بگویم به اسکناسهای رایج امروزی زکات تعلق میگیرد؛ زیرا اصلا عنوان نقد و يا نقدين در روايات زكات هم نيامده است که گفته باشد «يجب الزكاة في النقدين»، در ر وایات بیشتر از عناوين ذهب و فضه و الصامت المنقوش و درهم و دينار استفاده شده که به طبع اولى و معناى لغوى آنها هيچكدام شامل اسكناس و پول اعتبارى نمىشود.
مشهور فقهاى اهل سنت در اوراق مالى (اسكناس، سهام و ...) زكات را واجب مىدانند زيرا اوراق مالى در مقام معامله، جانشين طلا و نقره شده است و به راحتى مىتوان آن را تبديل به نقره كرد، پس معقول نيست ثروت هنگفتى از اوراق مالى نزد مردم باشد و امكان تبديل آن به نقره هم باشد ولى چيزى از آن را بعنوان زكات خارج نكنند، و لذا فقهاى سه مذهب (حنفى، مالكى و شافعى) اجماع بر وجوب زكات در اوراق مالى دارند، و فقط حنابله مخالفند.»